Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری فارس، آیین اختتامیه نخستین کنگره بین‌المللی شعر قدس سه‌شنبه چهارم خرداد ماه در سالن بهاران فرهنگ‌سرای شهید حاج قاسم سلیمانی برگزار شد.

حجت‌الاسلام میثم امرودی رییس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، آیت‌الله محمدحسن اختری رییس کمیته حمایت از انقلاب اسلامی مردم فلسطین، ابراهیم محمد الدیلمی سفیر دولت نجات ملی یمن در تهران، میرمسعود حسینیان مدیرکل خاورمیانه و شمال آفریقای وزارت امور خارجه، داوود لطفی شهردار منطقه ۱۷، فاطمه سلیمانی فرزند سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، حجت‌الاسلام جواد محمدزمانی رییس هیئت‌ مدیره مجمع شاعران مقاومت، مرتضی حیدری آل کثیر دبیر کنگره شعر قدس و جمعی از شاعران مقاومت در این مراسم حضور داشتند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

حجت‌الاسلام امرودی: نیازمند انتفاضه هنری هستیم

در آغاز مراسم حجت‌الاسلام میثم امرودی رییس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران با تبریک پیروزی‌های اخیر مقاومت فلسطین گفت: حدود ۷۳ سال پیش یک حکومت جعلی نژادپرست به نام رژیم صهیونیستی را تأسیس کردند و هیچ وقت فکرش را نمی‌کردند با وجود این همه امکانات نظامی، شاهد شرایط امروز باشند. ایده‌شان این بود که یک صهیونیسم جهانی راه‌اندازی کنند و جهان را در زمینه‌های رسانه‌ای، سیاسی، اقتصادی و... در سلطه خودشان بگیرند و پایگاهشان را از نیل تا فرات قرار دهند.

وی اضافه کرد: اما امروز روی دیگر سکه نمایان شده و قتل عام مردم مظلوم فلسطین را همه جهان دیدند. پیروزی‌های مقاومت فلسطین هم در این مدت قابل توجه بوده است و رژیم صهیونیستی امروز حتی در خانه خودش هم امنیت ندارد. در بحث نظامی در یمن نیز موفقیت‌هایی حاصل شده و عربستان سعودی که تصور می‌کردند به زودی کار یمن را تمام خواهند کرد، بیش از ۶ سال است که در یمن درگیر هستند و دنبال راه فرار می‌گردند. 

رییس سازمان فرهنگی هنری با بیان اینکه کشورهای عربی حتی ۶ روز هم نتوانستند در مقابل رژیم صهیونیستی مقاومت کنند، افزود: این در حالی است که مردم فلسطین ۷۳ سال است که مقاومت می‌کنند. کشورهای خائنی که عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی را آغاز کردند، امروز باید جوابگوی خون‌های ریخته شده باشند. 

وی در پایان گفت: مقام معظم رهبری در روز قدس فرمودند راه نجات قدس متحد شدن ساکنان نقاط مختلف فلسطین است. این وحدت در جنگ اخیر هم دیده می‌شود. اما هنوز پیروزی در جبهه هنر محقق نشده و به انتفاضه هنری نیاز داریم. برپایی این کنگره بسیار ارزشمند است و باید چنین کارهایی را با قوت ادامه داد. 

در ادامه حسن خسروی وقار برای حاضران شعرخوانی کرد که این شعر در ادامه می‌آید.

قلم گرفتم به دستم اما/ هنوز هم عاشق تفنگم
اگر سرم کلمه کلمه شورم/ اگر دلم واژه واژه جنگم
بگو که من هر چه شد می‌آیم/ مرا رها کن به خود می‌آیم
برای فتح احد می‌آیم/ می‌افتد این قله هم به چنگم
بگو که پر باشد از جنازه/ بجوشد از قدس خون تازه
به دست مردان انتفاضه/ هنوز تیغم هنوز سنگم
مرا ندیده مگیر اما/ برادرم را ندید دادم
شهید بودم شهید دادم/ نه اهل نامم نه اهل ننگم
سرم شکسته ست گر چه از کین/ گمان مبر سرشکسته باشم
حماسه شرق باشکوهم/ غریو ویرانی فرنگم
اگر چه عمری سکوت بودم/ نخواستم بی خروش باشد
خدا کند باده نوش باشد/ رفیق اگر می‌دهد شرنگم
اگر چه از دوست شکوه دارم/ رسیده وقت نبرد اما
غبار را هم زدوده حتی/ برادرم قاسم از تفنگم

فاطمه سلیمانی فرزند سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی نیز یکی از اشعارش را در این مراسم قرائت کرد.

صحنه‌ای خون‌بار شد این بار در تاریخ ما/ قتلگاه لاله‌های قدس شد کابین ما
رنگ خونش آتشی از عشق بر ما عرضه کرد/ گویی از صبح ازل بغضی بود تقدیر ما
صبر ما گر سر رسد چیزی نماند غیر خون/ رحم کن بر حال خود دوری کن از شمشیر ما
غرق در فیض‌اند وراث زمین اندیشه کن/ بس حذر کن ز آتش سوزان بی زنجیر ما
آتش عشق است می‌سوزد دو عالم را دمی/ خوف کن تدبیر کن تصحیح کن خامه به ما
تا ظهور صبح در عالم مجالی بیش نیست/ شرم کن ابلیس رحمی کن به خود از تیر ما

در ادامه سیده تکتم حسینی شاعر افغان شعری با موضوع حادثه تروریستی انفجار مدرسه دخترانه در کابل خواند.

آسمان این همه بی‌رنگ و فروغ است چرا/ زنگ تعطیل نخورده است شلوغ است چرا
خاک اندوه چرا بر سر غم می‌ریزد/ دارد از سقف چرا خون قلم می‌ریزد
روی دیوار نوشته است که مکتبخانه ست/ پس چرا این همه آوار چرا ویرانه ست
مو حنا بسته همه بی سر و سامانه شده‌اند/ روسری‌ها همه در باد پریشان شده‌اند
وای اگر نوبت دیدار به محشر برسد/ خبر مردن فرزند به مادر برسد
دل وامانده مگر چند تحمل دارد/ این چه تقدیر سیاهی ست که کابل دارد
کابل آنجاست که هر چند دلش بی‌تاب است/ خاک آن دامن یل پرور صد رودابه ست
کابل آنجاست که عِرق و عَرق مردانش/ نسل در نسل رسیده ست به فرزندانش
برگ هر چند که بر روی زمین می‌ریزد/ شاخه سبز جوان است که بر می‌خیزد
علف هرز چه خشخاش و چه مین هر دو یکی ست/ ظلم در پیرهن کفر و یقین هر دو یکی ست
تیر هر قدر که دارند بگو تا بزنند/ می‌توانند مگر غیرت ما را بکشند
روز این خاک اگر روضه شود فردایش/ پرتر از قبل شود ساحت مکتب‌هایش
برسانید به آن گوش که بی آواز است/ صبح فردا همه جا زنگ کلاسی تازه ست

بخش دیگر برنامه به معرفی نفرات برگزیده نخستین کنگره بین‌المللی شعر قدس اختصاص داشت.

برگزیدگان بخش شعر فارسی
حسن خسروی وقار
علی‌اصغر شیری
علی حسنی

برگزیدگان بخش زیر ۲۰ سال
محمدمتین کریمی
محمدعلی غروی
امیرحسین مهدی زاده

برگزیدگان سطح دوم کنگره
عاطفه جوشقانیان
حسن پاکزاد
مینا بشیری گودرزی
نرگس سادات میرمحمدی

برگزیدگان شعر کردی
اصغر عظیمی مهر
میلاد پشابادی
عرفان آتش‌بار

برگزیده شعر ترکی
امیر رسولی

برگزیدگان بخش عربی
مهدی صالح از فلسطین
نزار الکنانی از عراق
الشرفی

در این مراسم همچنین نفرات اول جایزه هنری «سردار دل‌ها» تقدیر شدند و وحید درویشی در بخش نمایشنامه، مهدی جهاندار و آرش پورعلیزاده در بخش شعر، مرضیه تاجری در بخش کودک و نوجوان، مجتبی صفدری در بخش داستان کوتاه و داستانک و فاطمه زهرا مسعودی در بخش خاطره و دلنوشته جوایز خود را دریافت کردند. 

شعرخوانی ولی‌الله کلامی، اصغر عظیمی مهر، نزار الکنانی شاعر عراقی و مهدی صالح شاعر فلسطینی، اجرای گروه سرود انوارالهدی و رونمایی از کتاب «ابیات مقدس» شامل آثار سه نسل از شاعران انقلاب اسلامی دیگر بخش‌های مراسم بود.

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: فاطمه سلیمانی فرزند حاج قاسم ولی الله کلامی شعرخوانی رژیم صهیونیستی حجت الاسلام حاج قاسم شعر قدس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۰۲۹۲۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جنجال شعرخوانی علم الهدی درباره منیژه از شاهنامه | لااقل بیت هایی بهتر پیدا می‌کردید

روزنامه اصلاح طلب هم میهن در گزارشی با عنوان «نگر تا نباشی به جز دادگر» نوشت:

چند سال پیش که شهرداری مشهد ذوقی به خرج داده بود و تصویرهایی از شاهنامه در و دیوار شهر را آراسته بودند، دستور به زدودن این تصویرها داده شد، گویی که بین این تصویرها و آن‌چه مشهد به آن شهره است، تقابلی وجود دارد. چندین دهه به دلیل همین تصور، توسعه و رسیدگی به آرامگاه فردوسی که یکی از بزرگ‌ترین شاعران و حکیمان ایران است، متوقف بود تا اینکه از مقامات بالاتر حکم به آبادانی آرامگاه فردوسی داده شد.

مقامات استانی و از جمله امام جمعه شال و کلاه کردند و به آرامگاه فردوسی رفتند. اگر اسم این مقامات و فردوسی را کنار هم در موتورهای جست‌وجوگر بنویسید و نتایج را هر چه بالا و پایین کنید، همان چند عکس را خواهید دید. با چنین پیشینه‌ای است که سخنان آیت‌الله علم‌الهدی و استنادش به شاهنامه برای دفاع از اجبار در پوشش با واکنش‌های بسیاری روبه‌رو شده است.

علم‌الهدی گفته است: مسئله حجاب نیز یکی از همین هویت‌های دینی و ملی است. اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ به‌خصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را می‌توان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید. او هم‌چنین به‌عنوان نمونه بیتی از شاهنامه خوانده است که منیژه خطاب به بیژه گفته است: منیژه منم دخت افراسیاب/برهنه ندیده تنم آفتاب

این سخن که زنان ایرانی براساس آن‌چه به ما رسیده، پوششی برای موی سر داشته‌اند یا چیزی شبیه چادر حتی، نادرست نیست. حتی این سخن که در شاهنامه‌ی فردوسی پاکدامنی و شرم از ویژگی‌های مثبت زنان و البته مردان شمرده می‌شود، هم بی‌راه نیست، هرچند تعریف پاکدامنی در نگاه حکیم توس و امام جمعه مشهد متفاوت است، اما بیتی که آقای علم‌الهدی به آن ارجاع داده، ربطی به زنان ایران ندارد. افراسیاب شاه توران است و منیژه دختری تورانی است نه ایرانی. این به خودی خود ایرادی در استدلال امام جمعه به حساب نمی‌آید و می‌تواند بگوید که حکیم خصلت نیکو را حتی در دشمن ستوده است. ماجرا از اینجا جالب می‌شود که بدانیم این بیت را منیژه کی خوانده است و اصلاً ارتباطی به پوشش سر دارد یا نه؟

منیژه دل‌بسته‌ی بیژن شاهزاده‌ی ایرانی می‌شود و -به زبان امروزی- او را چیزخور کرده بی‌هوش به شبستان خود می‌آورد و همه‌ی این اتفاقات بدون اجازه‌ی والدین و بدون پیمان زناشویی -که از قضا در ایران باستان هم مرسوم بوده- رخ می‌دهد. بیژن در قصر او به هوش می‌آید و باقی قضایا و منیژه در چنین لحظات احساسی درباره‌ی اهمیت چیزی که به بیژن عرضه می‌کند این بیت را به زبان می‌آورد که تا به حال چنین بوده، اما بعدش را می‌توان در شاهنامه خواند.

البته اگر مشاوران امام جمعه با شاهنامه به از این بودند که هستند، بیت‌هایی می‌توانستند پیدا کنند که به کارشان بیاید، مثلاً آنجا که شیرین می‌گوید:

به سه چیز باشد زنان را بهی/ که باشند زیبای گاه مهی/ یکی آنک با شرم و با خواسته است/ که جفتش بدو خانه آراسته است/ دگر آن‌ که فرخ پسر زاید او/ ز شوی خجسته بیافزاید او/ سه دیگر که بالا و رویش بود/ به پوشیدگی نیز مویش بود

این ابیات به روشنی از پوشیدگی موها می‌گوید، درحالی‌که در بیت استنادی امام‌جمعه‌ی مشهد، تفاوت برهنگی و نداشتن پوشش سرنادیده گرفته است. این مغالطه در سخنان بسیاری دیگر از مقامات هم دیده می‌شود. نداشتن پوشش سر با برهنگی هم‌معنا نیست. با این حال هم‌چنان که در بیت انتخابی امام جمعه مشهد و این ابیات می‌بینیم هیچ‌کدام توصیه‌ی فردوسی نیست و سخنان شخصیت‌های شاهنامه است. شاهنامه مثل هر متن کهن ادبی در کنار ارزش‌های ادبی و زیباشناختی و روایی خود، مجموعه‌ای از ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی زمانه‌ی خود را منتقل می‌کند که به دنیایی دیگر تعلق دارند، چنان‌که در همین بیت‌های بالا پسرزا بودن جزو ارزش‌هایی شمرده شده است.

در شاهنامه زنان برجسته‌ای نقش‌آفرینی کرده‌اند که الگوی زن مطلوب امام جمعه مشهد نمی‌توانند باشند. برخی از زنان برجسته‌ی شاهنامه مثل منیژه در طلب معشوق در انتظار خواستاری و خواستگاری او نمانده‌اند و از جمله‌ی آنان تهمینه است مادر سهراب که در شاهنامه زنی ستوده است و تنها یک شب هم‌خواب رستم بوده است. رودابه مادر رستم نیز در راه دادن زال به قصرش از موی خویش کمندی بافته و انداخته و بعد هم که ماجرا در شاهنامه روشن است.

در این میان داستان گردآفرید اگرچه متفاوت است، اما در کنشگری از روابط خصوصی پیش‌تر رفته و اگر روی و موی پوشیده به این خاطر است که شناخته نشود و آنجا که روی و موی گشاده به قصد فریب دشمن است:

رها شد ز بند زره موی اوی/ در افشان چو خورشید شد روی اوی/ بدانست سهراب کو دختر است/ سر و موی او از در و افسر است

درست است که فکر می‌کنم شاهنامه ارزش‌های جهانی دیگر را منتقل می‌کند و چنین استناداتی به آن راه به جایی نمی‌برد، اما به نظرم از قضا در شاهنامه برای صاحبان مقام و قدرت توصیه‌هایی شایسته‌تر می‌توان یافت، مضمون‌هایی که بارها تکرار شده است. یکی از این مضمون‌ها دادگری است. دادگر در شاهنامه هم‌صفت خداوند است که جای نام نشسته است و هم وظیفه‌ی صاحب قدرت. فردوسی می‌گوید، پادشاهی که دادگر باشد، نیازی به فریادرس ندارد: کجا پادشا دادگر بود و بس/ نیازش نیاید به فریادرس

دیگر خبرها

  • یک جایزه و یک نامزدی برای «لوتریا» در آمریکا و بلژیک
  • شعرخوانی با سانسور به سبک پیمان یوسفی! / فیلم
  • کنگره ایران‌شناسی بین‌المللی می‌شود
  • کنگره در سال آینده بین المللی می‌شود
  • نمایش 600 اثر هنرمندان ایرانی در دبی
  • ۶۰۰ اثر از هنرمندان ایرانی در نمایشگاه هنر جهانی دبی به نمایش درآمد
  • جنجال شعرخوانی علم الهدی درباره منیژه از شاهنامه | لااقل بیت هایی بهتر پیدا می‌کردید
  • اعلام آمادگی ارمنستان برای برگزاری دومین نشست جهانی زنان تاثیر گذار
  • اعلام آمادگی ارمنستان برای برگزاری دومین نشست جهانی زنان تاثیرگذار
  • فراخوان نخستین سوگواره بین‌المللی سفینه‌النجاه منتشر شد